توي دوره راهنمايي بودم كه مي خواستيم بريم كوهنوردي .......از مدرسه هاي ديگه هم بودن.........گوشي هم كه توي اردو ها ممنوعه.......
ولي من اين چيزا حاليم نيست ......خوشم مياد كاراي خطرناك بكنم
........بعد از يه راه رفتن خيلي طولاني برگشتيم اردوگاه ........گفتم بچه ها بريم يه جايي بشينيم كسي ما رو نبينه ........من گوشي اوردم
.......رفتيم توي يكي از كمپاي اخري نشستيم........يه ديوونه رو هم گذاشتيم دم در كشيك بده اگه كسي اومد خبرمون كنه.........
همه دور من جمع شده بودن داشتيم با هم كليپ مي ديديم..........يهو دختره يه جييييغ زد
........سرمونو اورديم بالا ........ديديم به به يه معلم بالا سرمون واستاده .........
دختره دير جيغ زد كار از كار گذشته بود
همه باهم كپ كرديم و مثل اينايي كه روح ديدن خيره نگاش كرديم
شصتش خبر دار شد كه يه خبريه.......
_ دارين چكار مي كنين؟؟؟
يكي از بچه ها كه هول شده بود گفت : داريم داستان مي خونيم .........حالا منم مي خواستم بخندم نمي شد......
_ شما از كدوم مدرسه اين؟
_همون ديوونه جواب داد : مدرسه فلاني
_ اين كه اسم مدرسه ماست.
اوه اوه چه خيط شد......معلمه گفت حالا معلوم ميشه .......
بعد كه رفت ماهم با سرعت خيلي زيادي جيم شديم ولي مرديم از خنده
نظرات شما عزیزان:
.gif)

eyval
manam apam
dokhtareariyai
تــا رفتگـــر ببــــرد ! بیچــاره او ...
ما بقــی را هم نقــدا" بــا خود بــه گور می بـــرم
ما بقــی همــان " آرزوی بــا تــو بودن " است
نتــرس جانکم !
حتــی آرزوی ِ داشتنت را هم بــه کســی نمی دهم ...
.gif)
.gif)
.gif)
بامزه هست خاطراتون
ککلی شیطون بودی ابجیا
منم اپم
.gif)

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
و چَنـــــد نقطـــه چینــ …
بــــه عَــلآمـَتــــ جَـــوآبــهــــآییــــ
كـــه هَــرگــز نـــدآدی
و یـكـــــ دَقیقــــه سـُــكوتـــــ
بـــه احتــــرآمــ تمــــــآم لَحظــــــه هــــآیی
كـــه در انتظــــآر پـــآسخــــ تـو مـُــــردنـــد.....
قالب جدید وبلاگ پيچك دات نت |